رایا کاوهرایا کاوه، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 13 روز سن داره

رایا الهه آسمانی

تولد رایا و کارهای جدید رایا

سلام به دوستای وبلاگی تولد رایا در مهدکودک برگزار شد دخترم اینقدر خانوم توی صندلی مخصوصش نشسته بود که نگو و نپرس کلاه با مزه ای هم سرش گذاشته بود چند دفعه هم با دست رفت توی کیکش ،‌دست می زد و روی میز می کوبید خیلی خوب بود ولی . . . برای اینکه زمان از دست دادم و بدلیل رفتن به قنادی و دریافت کیکش  یه کوچولو دیر رسیدم از همین جا از دخترم معذرت می خوام و در اسرع وقت عکسهاشو توی وبلاگش می ذارم اما بپرسید از کادوها از بزرگ به کوچک شروع می کنم صدف دختر نازم( صدف خجسته )      یک عروسک خوشگل که اسمش رو صدف گذاشتیم آویساکاوه         &nb...
23 آبان 1390

سلام عکس آوردم

سلام به دوستای وبلاگی یه سری عکس از رایا و کارهاش توی مطلب قبلی گذاشتم لطف می کنید اگر ببینید مرسی و حالا رایا با موهای کوتاه شده در دومین مسافرت             وحالا یه سری عکس دیگه توی ادامه مطلب راستی امروز رایا یه کلمه دیگه یاد گرفته وقتی مادر مریم می گه گوسفنده چی می گه رایا میگه ( بع بع  )  ولی به همه چی می گه ( ممی )           ...
7 آبان 1390

بارون اومد

سلام به دوستای وبلاگی مطمئنم امروز اکثر دوستای رایا بارون زیبایی رو دیدن که به قول بچگی هامون جر جر از آسمون می ریخت پشت خونه هاجر . امروز رایا اولین بارون زندگی اش رو تجربه کرد . توی 11 ماه گذشته رایا توی هیچ روز بارونی یا برفی از خونه بیرون نیومده بود و اگر هم خدا قسمت می کرد و بابا هومن راضی می شد که جایی بریم اون هم آخر هفته ، اگر هوا خوب باشه ؛ سرد نباشه ، گرم نباشه ، باد نباشه و ... با ماشین از پارکینگ خونه به پارکینگ خونه بابایی بهمن .ولی امروز اولین تجربه فصل سرد بدست اومد و رایا موفق شد قطرات بارون رو روی لپ لاغرش ببینه و دخترم کلی ذوق کرد . از ترس اینکه رایا سرما نخوره کلی لباس تنش می کنم ، دخترم شبیه به آدم آهنی ها ...
4 آبان 1390

تغییرات رایا در هفته ای که گذشت

سلام به دوستای وبلاگی رایا و ماما رایا خیلی خانوم شده ، حال و احوال سرماخوردگی اش خیلی بهتر شده و خدارو شکر وضعیت غذا خوردنش بهتر شده ، لاغر شده ولی لاغری اش قابل تحمله . دوستان خوب ببخشید نتونستیم عکس بگذاریم توی وبلاگ ولی در اسرع وقت ... رایا بدون کمک مادر و بابا با کمک مبل تاتی تاتی می کنه و راه می ره ( 10 - 7 قدم ) رایا حسابی گاز می گیره و خوردن کاغذ را خیلی دوست داره و از این کار لذت می بره .  روز شنبه مورخ ( 30/ 7/90 ) برای اولین بار بیسکویت خورد و مادر مریم خیلی خوشحال شد . رایا مثل دخترهای خوب شیر موز می خوره ، آب مرکبات میخوره ،یه کوچولو پلوی له شده می خوره ، ولی ولی هنوز سوپ نرم و له شده می خوره...
3 آبان 1390
1